۱۵

امشب باااااا خیال راحت و‌ بدون هیچ استرس و‌نگرانی ‌با هم رفتیم پارک به عادت همیشگیمون،اما با این تفاوت که دیگه رسما همسر همدیگه شدیم ... خیلی هزار بار بیشتر لذت بخش تر و دلنشین تر از همیشه بود ..... 


امشب پیشم نیست و دلتنگشم اما دروغ چرا حالا رااااحت میگیرم میخوابم :))))


فردا کلاسهای این ترم جدیدم هم ‌شروع میشه،یه وقفه ای بین تدریسم بود که امیدوارم خدشه ای به تدرسیم ایجاد نکنه،واسم آرزوی موفقیت میکنین ؟;-) 







خدایا ازت میخوام هیچ وقت نذاری ‌غرور‌‌ مرد خوبم جریحه دار بشه یا بشکنه ... امید من مثل یک کوه محکم و مقاوم-ه ،خودت حافظش باش ،ممنونیم ازت

نظرات 6 + ارسال نظر
نیلووووو سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 15:02 http://niloo-painter.blogsky.com

روزای اول برای منم همینجوری گذشت :))) چون محمد همچین منو بغل میکرد ک انگار قصد فرار دارم :)) منم مستقیم روی تخت به سمت دیوار میرفتم شاید خوابم ببره :-D

:)))) وای تصورت کردم نیلووو غششششتم یعنی عزیزم :-D :-*

سمنو دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:48

عزیزم :)
برات آرزوی موفقیت میکنم
شاپری من ذوووووقققق دارم هنووووززززز!!!!

مررررسی گلم :-*

منممممممممم هنووز :)))

میلو دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 14:47

عزیزم :) چقدر خوبه که چندتامون با هم داریم این حس رو تجربه میکنیم و با هم شر میکنیم اینارو :)

خیلیییییییییی :-) :-*

لیـــدی رها دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 11:23 http://ladyraha.blogsky.com

ای دخمل شیطوووووون
یه دنیا انرژی + فرستادم برات

مررررسی گلم‌ رسید بهم کلاس صبحم ‌خیلی خوب اداره کردم ;-)

نیلوفر دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 05:44 http://nilo0o0far.mihanblog.com/

انسان آگاه می داند که زندگی پیوسته در حال تغییر است؛ زندگی یعنی تغییر. تنها یک چیز همیشگی است و آن خود تغییر است.((اشو))
9841

hoda دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 02:52

خیلى موفق باشى

مرسی عزیزم،خوووب‌ بود اولین کلاسم ;-)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.