32

چند شب پیش رفتیم چندتا مغازه سرویس چوب نگاه کردیم ، خیلی ذوق داره واسه خونت خرید کنی .. یه حس عجیبی یه جوری ه اصلا هی میگی این منم؟ میخوام بشم خانم خونه خودم یعنی؟؟؟؟ واقعنییییی؟؟

ماشالا همه چیزم ارزووووون !!! :-\  با یه حساب سرانگشتی میبینی مغزت شروع به ریپ زدن میکنه:-D 

چند روز پیش با یکی از همکارا رفته بودیم خیابون گردی ،بعد یه مغازه وسایل خانگی بود که همکارم مشتریش بود از قبل، دلمو اونجا جا گذاشتم آقا:-D  همه چیزای خوشگللللل تمیییز شیک... جینگیلی مثلا یه بستنی خوری داشت انقد جیگر رنگی پنگی از همونا که من عاشقشونم ،قوری های رنگی،گلی ... حالا بعد قیمتشو که میفهمی  این شکلی میشی  !!!!!   o__o  بعد این مارک بودن هم که ملت رو کشته فقط! به اسم مارک بودن هر قیمتی عشقشون بکشه میذارن بالاش ! 

***

دلش میخواد خونه بخریم ،هرچی میگم عزیزه من مستقل بودن خوبه اما این همه فشار به خودت آوردن خوب نیس بخدا،دلش میخواد همه چیزی برام فراهم کنه ،از اونجایی هم که از اون دسته مرد هاست که یا یه حرفی نمیزنه یا اگه بزنه بهش عمل میکنه مطمئنم که کار خودشو میکنه فقط من میتونم هر جوری میتونم حمایتش کنم ،من واقعا سپاسگزارشم میدونم تو این گرونی با این هزینه های سرسام آوردن چقدر سخته یه تنه مرد باشی  و زندگی ت رو خودت بسازی،خیلی بهش افتخار میکنم حس میکنم به عشق من  داره این همه زحمت میکشه فقط برای شادی و آسایش من ... 

چند روز پیش صبح که خواب بودیم بیدار شده بود همش میبوسیدم و سفت بغلم گرفته بود :)) منم حس میکردم اما تو خواب و بیداری بودم حسش نبود بیدار بشم کاملا علتشو جویا بشم :-D  بعد که بیدار شدیم گفت خواب دیدم که بهم میگن پاشو برو سربازی یک ماهت مونده هنوز :)) اینم میگه نههههه من نمیرم ،زن دارم اونو چیکار کنم تنها میمونه :)) الهی فداااااش بشم یعنی اینارو با یه هیجانی تعریف میکرد باورش شده بود تو خواب بعد بیدارشده دیده خواب بوده منو بغل میکرد :))   یعنی میخوام بگم تا چه حد به هم وابسته و دلبسته شدیم .. یک روز نبینمش روزم شب نمیشه ، دارم فکر میکنم وجودش تو زندگیم عین یک معجزه بود ..  همه ی سلولای بدنم صداش میزنن هر لحظه ..

دیشب یه لحظه از اتاق رفته بودم بیرون برگشتم دیدم دفتر خاطراتم که این روزا توش چند خطی مینویسم داره میخونه لبخندشم کششش اومده :))) اولش یکم جیغ جیغ کردم الکی شوخی ،بعدش اما خوشحال شدم که حس قلبیمو کتبا خونده و فهمیده بعدش موقع خواب بهم گفت که چقدر خوشحال شده وقتی نوشته هامو خونده :-*




*من حقوق ماهیانه میخوام چیه ترم به ترم اه اه

نظرات 3 + ارسال نظر
میلو دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 22:36

شاپری عروسیتوت کی هست مگه انقد زود دنبال وسیله هاتی؟؟ وای من استرسی شدم که :)))

من که میگم هر چی زودتر بهتر مثلا عیدحتی :)) اما احتمالا شهریور یا مهر سال دیگه، آخه میخوایم کم کم با خیال راحت بخریم که نه هول هولکی بشه نه بهمون فشار بیادچشم روی هم بذاریم تابستون شده :-)

لونا پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 14:17 http://miss-luna.blogsky.com

عزیزمممم
ایشالا که همه چیز براش جور میشه و همه چی همونجوری میشه که دلش میخوااد مرد زندگی بودن سخته وقتی از تموم وجودت برای زندگی مایه میذاری
ایشالا خدا بهش سلامتی بده

ایشالا لونا جان،ایشالا برای همه ی جوونا دختر پسرا همه چیز همونی باشه همه همیشه میخوان .. مرسی عزیزم فدای تو:-*

پاپیون پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 04:01

خدا واسه هم نگهتون داره عزیزم:***

مرسی گلم :-*

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.