سلام

اوه چقده من دور بودم از نوشتن .. حسش برام نبوده لابد ،سرگرم. نامزد بازیم دیگه :-D 

تب لتم توفیق اجباری شد و بدست همسر گرام تنظیمات کارخانه ای شد و تمام اطلاعاتم فرت !!

آدرس بعضیا رو که بلاگ اسکای بودن گم کردم متاسفانه ،اومدین آدرس بذارین برام لطفا مهربونا.



همه چیز شکر خدا خوبه  و هر روز‍ بیشتر از قبل تو این عشق حل میشم ..

ایشالا اواخر شهریور مجلس  میگیریم . رسم طرف ما این شکلیه که بهش میگن شیرینی خوری مثلا،همون نامزدی خودمونه  فقط یکم مجلل تر! باید کم کم شروع کنم به برنامه ریزی کارها، فقط قبلش منتظر اوکی شدن یه چیزی هستیم که امیدوارم هرچه سریع تر بشه شما هم دعا کنید بشه ;-) 

دیگه اینکه سرکار هم میرم همچنان چندتا از همکارا قدیمی که اونجان از اون خود چس پنداران هستن که تیم تشکیل میدن  برا جبهه مخالف  قیافه میان،من البته به هیچ جام نیستن اما جو رو کمی برام گاهی تلخ میکنن انی وی من کارمو دوس دارم و تا وقتی بهم حس خوب بده دارمش ،امشب هم میخوان بعد تایم کاری آش بیارن و نمیدونم کشک بادمجون فلان الکی مثلا برا خودشون جشن بگیرن،بعد یه مدلی هم متوقع انجام میدن که بعدش نوبت توئه مثلا ،خی من خوشم نمیاد از این خاله زنک بازیا،یکیشون که از همه قدیمیه و سطحشم بالاتر از همه اس چنان حرکتای زشتی میکنه مثلا میاد میگه روز دختر شوهرم فلان قدر داد بهم! هعی پز زندگیشو میخواد بده مثلا عقده ای، جالبه  با همه جایگاه بالاش من دیوار هم حسابش نمیکنم :)) اما قلبا آزرده میشم ‌از رفتارهاشون :-\ 

بگذریم ،دیشب عروسی عموی نامزد جان بود ،تا ۸ کلاس بودم بدو بدو رفتم آرایشگاه و با کلی تاخیر رسیدم ،خوش گذشت اما خیلی بهم نچسبید! فداش بشم موقع پذیرایی چقد هوامو داشت مثلاا لیموناد میاورد میگفت خدمت  شاه :))

حسودا هم اعتراض میکردن .:-D  


پ.ن: خوشبختی یعنی بهترین پسر فامیل همسر تو باشه :-* 

پ.ن:ببخشید نبودم این مدت سعی میکنم بیشتر بنویسم;-) 

پ.ن:رها جون مامان شدنت  مبارک گلم :-*  برات بهترین روزارو با فسقلی و خانواده کاملت آرزو میکنم :-* 

پ.ن: میلو جان رسمی شدنتون تبریک میگم شاد و خوش بخت بمون همیشه :-*