صبح زود بیدار میشیم،میاد شناسنامه رو ازم میگیره تا بره کارای محضر انجام بده،بعد با خواهرش میان دنبالم تا بریم آزمایش بدیم،همه کارهامونو سه تایی و با شوخی وخنده انجام میدیم،خیلی راحت و با آرامش مراحل طی میکنیم،میریم چادر انتخاب کنم و میخریم و بعدش انگشتر نامزدی .. خیلی خوشحالیم ،عصر ساعت ۷:۲۰ عاقد وقت میده برای عقد ، مهمونای درجه یک دعوت میکنیم و یکم استراحت میکنیم ،تو این اوضاع پری*ود هم شدم و بیحال ،اما اجازه نمیدم بهترین روز زندگیم رو خراب کنه،ناهار نتونستم بخورم ،خوابیدم تا ساعت ۵، حالا باید یه دوش بگیرم تا حالم جا بیاد،ناهار بخورم! بعد موهام و صورتمو آرایش کنم و آمادنه بشم تا ۷ حرکت کنیم... خدایا میبینی خنده هامو توی چشمام؟ خیلی شکرت،این حال خوب رو به بهترین شکل به همه ی دخترای سرزمینم آرزو میکنم ......
۳۰/۳/۹۴
بوی خوش وصال به مشام میرسد ...
د
مبارک باشه عزیزم
مرسی گلم