58
سلااااام
انقدر که دیر نوشتم البته فکر کنم دیگه هیچکی منو نمیخونه :))) خودم با خودم حرف میزنم :-D :-D :-D
آه حرف زدن سخت شده برام ،اما خیلی دوست دارم قوه ی بیانمو قوی کنم دوباره! چجوریشو نمیدونم بساین کمک کنین یکم ،چجوری همیشه حرف دارین ؟ من توی جمع کاری خانوادگی فرقی نمیکنه، حرف ندارم اصلا:-\
خیلی کم حرف شدم :'( قبلا ها زمان دانشجوییم خیلی بیشتر صحبت میکردمو و بحث گفتگو میکردم اما الان؟ خیلی کم !!!
دوس ندارم آدم ساکت جمع باشم .....
از‌کجا باید شروع کنم چی بگم از چی بگم کالا ایده ای ندارم !!! کام آننننننن :-\ :-\ :-\
&&&&&&
اگه از این روزام بخوایید بدونید روزهای آخر ترم بهاره زبانکده رو میگذرونیم بعدش یه ماه استراحت بین ترمی داریم .. آخر ماه یه جشنی از طرف آموزشگاه داریم ، که فکر میکنم باید جالب باشه . بعدش اول خرداد نامزدی دوستم افسانه است.. قبلا ازش حرف زده بودم ،اونم تازگیا مزدوج شده ..
دیگه اینکه شغل دومم هم سرجاشه و میرم و‌میام تلاش میکنم بتونیم زودتر به پیشرفت کاری برسم ،راه خوبیه به شرطی که قلقش دستت بیاد و‌بیفتی رو غلطک!! به هر حال من تلاشمو میکنم امیدوارم از پسش بربیام :-)
&&&&&
شما چطورید؟
57
آخخخ سرما خوردم :(( یعنی از امید جان گرفتم :-\ هعی گفت نزدیکم نشو نبوس منو آآآ :-\
برخلاف دیروز که کلی سرحال بودم ناهار یه ماکارانی خوشمززززه پختم واسه اهل خونه ، به خودم رسیده بودم . امروز از صبح که بیدار شدم همش ولو ام تو تختخواب :((
عصری هم کلاس دارم . بعدشم باید برم شعبه ،وقت مشاوره برای یکی از همکارا گرفتم ..
کاش خوب شم زودتر. بدم میاد فین فین کنم صدامم مسخره شده:'(
56
دیروز بالاخررره رفتیم عکسهای آتلیه مون که آماده چاپ شده بود رو دیدیم ، خیلی خوب شده بودن.خیلی هیجان داشتم واسشون.خیلی وقت هم بود منتظرشون بودم ،منتهی تو نوبت بودیم و سرشون خیلی شلوغ بود. میخوام چندتایی رو رو‌تخته شاسی بزنم یه سری هارو برای قاب رو میزی :-)
کار جدیدم هم شکر خدا خوب پیش میره همین که میدونم آخرش یه پیشرفت عااالیه خیلی بهش خوش بینم و انرژی میذارم واسش . اما زمانم پر شده برای باشگاه وقت ندارم:-\
فروردین هم داره تموم میشه!! ۹۵ خیلی خوب واسم شروع شد و میدونم به خوبی هم تموم میشه ..
55
امروز صبح یه سری از سرویس چوبمون که سفارش دادیم رسید ،چیدیم خونه و ذوق میکردم همش واسشون.. امید از من بیشتر خوشحال بود شب که رسید دید هیجان زده بود حتی.. میشد از چهره اش دید کاملا.
عصری رفتم آرایشگاه وقت اصلاح داشتمو و ابروهاو رنگ کردم . موهامو اما رنگ مو از شرکت خریده بودم داشتم دادم مامی برام رنگید .. خوبم شد اتفاقا :-) امید هم خوشش اومد همیشه دوست داشت روشن کنمو موهامو. کاراملی زدم ،بهم هم میاد از رنگ فندقی قبلی بیشتر حتی.دفعه پیش خیلی مشخص نمیشد رنگ زدم !
این اولین عید دوتایی ماست ... دست تو دست هم میریم به دید و بازدید فامیل .. با همدیگه یه بهار یه سال جدید رو شروع میکنیم ... خیلی خوشحالممم ... امید به زندگیم حس داد رنگ پاشید قشنگ ترش کرد .. خیلی جاها کمبودشو الان که میبینم هست اون موقع داشتم میفهمم .. امسال خونه خودمون مستقل زندگیمون رو شروع میکنیم ...
ممنونم از ۹۴ که همسر خوبی بهم داد ، ممنونم که کلی اتفاقات قشنگ واسمون افتاد ..
ممنونم از خدا که همیشهههه هوامو داره :-*
۹۵ هم ایشالا برای همه یه سال عالی دیگه باشه .. یه سال جدید‌که عاشق هارو به هم برسونه.. هر کی هر آرزویی داره بتونه بهش برسه .. تو شغل و زندگی موفق باشه .. لبخند رو لبای همه باشه ان شالله...
پیشاپیش سال نو مبارک ;-)
55
اسم جدید این روزا که صدام میکنه : ژیگو :-D :-D
پسرم این مدت انقدر درگیر خرید جهیزیه و قسط و پول پس انداز کردن بوده که یه وقتایی استرس و سختیشو میشد تو چهره اش دید،اما خداروشکر همیشه از پس کارهاش بر میاد و هدف هاش تیک میخوره .. چند وقت پیش رفتیم فرش و سرویس چوب هم خریدیم ، چوبمون هنوز نرسیده رنگ مبلی که میخواستمو سفارش دادم بیاره تا برسه زمان میبره . نزدیک عیده واین اولین سالیه که کنار همیم اما انگار که هزار ساله کنارمه انقد بهمدیگه نزدیک شدیم که یکی ندونه ۱۰ ساله متاهلیم ! جمعه ها که تعطیل و از شب قبلش کنار همیم تا شب شنبه بهترین روز هفتمونه به قدری که مچاله میشیم تو‌بغل هم و حاضر نیستیم بریم جایی .. :-)
برای عید کلی خرید دارم .. پول برسه دستم زودتر
یه کار نت ورک مارکتینگ رو جدیدا شروع‌کردم . از طریق یکی از همکارا آشنا شدم . فکر میکنم از عهده اش بر بیام . سود دهی خوبی داره اما احتیاج به زمان داره . خب به عنوان شغل دوم فکر نمیکنم بد نباشه . منم که عاشق خرید ایترنتی :-P
بعد باشگاه هم همچنان ادامه میدم ، مکمل کراتین هم گرفتم که تو افزایش وزنم کمکم کنه ،امیدوارم‌جواب بده تا عروسیم ایشالا خوب خوب بشم :-)
خیلی ننوشته بودما ..